کد مطلب: 144480
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۰۵
پدر شهید محمد امین جبلی گفت: پسرم تا همان روز آخر می‌گفت من هنوز عزادار سردار سلیمانی هستم؛ مادرش به او گفت حالا نرو، ممکن است جنگ بشود؛ پسرم گفت اگر جنگ شد، اولین نفری که برمیگردد من هستم.
 

به گزارش ایران خبر، در پی حادثه ناگوار سقوط هواپیمای اکراینی، شب گذشته سعید جلیلی در خانه شهید محمد امین جبلی حاضر شد و با خانواده وی گفتگو کرد. محمدامین جبلی، دانشجوی برتر پزشکی دانشگاه تورنتو کانادا بود که در حادثه اخیر سقوط هواپیمای مسافربری به فیض شهادت نائل آمد.

پدر وی محمد جبلی، فوق تخصص قلب و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است.

نماینده رهبرانقلاب انقلاب در شورایعالی امنیت ملی با عرض تسلیت و دلجویی از خانواده مرحوم محمد امین جبلی، دغدغه پدر این شهید را باعث افتخار دانست و گفت: باعث افتخار است پدری که فرزند عزیز خود را در این حادثه تلخ از دست داده است، امروز اینچنین دغدغه‌مند نظام و انقلاب و حفظ حرمت پاسداران امنیت کشور است.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اظهار تأسف از وقوع حادثه سقوط هواپیمای مسافربری و جانباختن تعدادی از هموطنان و مسافران این پرواز، عنوان کرد: حادثه تلخ هواپیمای مسافربری همه‌ی ملت را داغدار کرد اما همین ملت دنبال ترمیم این زخم است و به دولت آمریکا که وجودش آلوده به دشمنی با ملت ایران است، اجازه نمی‌دهد تا این زخم را عفونی کند.

در ادامه روایت خواندنی از ویژگی‌های شهید محمدامین جبلی را به نقل از پدر وی بخوانید:

استادش درباره او گفته بود اگر مسلمانان اینطور هستند، باید در مورد شناخت اسلام تجدید نظر کنیم.

پدر شهید: وقتی پسرم قصد عزیمت به فرودگاه را داشت لباس خاکی به تن داشت؛ مادرش به او گفت لباست را عوض کن! با این اتفاقاتی که افتاده و محاسنی که تو داری کمی احتیاط کن که در خارج از کشور برائت مشکل نشود؛ حتی من نیز به او گفتم شلوار لی بپوش اما او به جلوی آینه رفت و با خنده می‌گفت شبیه شهدا شده‌ام و همینطور خوب است. به او گفتم بابا خیلی نور بالا میزنی! هوای خودت را داشته باش. حتی در فرودگاه یکی از دوستانش که به بدرقه آمده بود به او گفت حرف مادرت را گوش می‌کردی و لباس دیگری می‌پوشیدی؛ با خنده در جواب به دوستش گفت اگر زیاد اصرار کنید گوشه لباس خاکی ام می‌نویسم شهید قاسم سلیمانی!

تا همان روز آخر می‌گفت من هنوز عزادار سردار سلیمانی هستم؛ مادرش به او گفت حالا نرو، ممکن است جنگ بشود؛ پسرم گفت اگر جنگ شد، اولین نفری که برمیگردد من هستم؛ این پسر با این روحیه رفت. من این بچه‌های امروز را با زمان خودمان مقایسه می‌کنیم و میبینم اینها به سرعت از ما سبقت گرفتند؛ در جبهه ما دل به دریا می‌زدیم اما اینها از ما جلوتر زدند؛ خوشا به سعادتشان.

با خود یک جانماز و مهر کربلا برد و گفت این تربت را به عنوان سکینه دل و آرامش قلبم میبرم. در کانادا با اینکه در ایام ماه رمضان روزهای طولانی داشت، روزه‌هایش ترک نشد و به نمازش مقید بود.

یکی از اساتیدش از دانشگاه تورنتو وقتی فهمید او هم جز جانباختگان بود، ویدئویی از او دیدم که وقتی درباره پسر من صحبت می‌کرد، چنان گریه می‌کرد که نمی‌توانست به خوبی سخن بگوید.

یکی دیگر از اساتیدش در مورد او گفته بود اگر مسلمانان اینطور هستند ما باید در شناختمان از اسلام تجدید نظر بکنیم؛ روحیات فداکار، مهربانی و مساعدت‌های اجتماعی او کاری کرده بود که آنها به این فکر فرو رفته بودند.

فرزند من اینگونه بود؛ حالا اما در شبکه‌های ماهواره‌ای عکس او را نشان می‌دهند و مصادره به مطلوب می‌کنند. احساسات مردم را تحریک کرده و از جانباختگان این پرواز سو استفاده می‌کنند؛ اگر اطلاع رسانی به موقع صورت می‌گرفت اجازه این اتفاق را هم نمی‌دادیم.

بعد از اعلام ماجرا ابتدا منقلب بودم اما چون خود زمان جنگ را درک کردم میدانم که در جبهه نیز وقتی نیروی خود اشتباهی مورد اصابت گلوله یا خمپاره قرار می‌گرفت، او شهید محسوب می‌شد.در چنین شرایطی که رئیس جمهور نیز گفت شرایط جنگی بوده است، این حادثه هم ناشی از همان جنگ است و ما این مسئله را درک کردیم.

منبع : خبرگزاری مهر