کد مطلب: 152219
 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۵۸
ریشه حادثه جنگل «جهان نما» کجاست؟ آیا با وقف کوه و جنگل می‌توان جلوی حوادث انسانی و طبیعی را گرفت یا مثلا مانع کوه‌خواری و جنگل‌خواری شد؟ یک کارشناس و مدرس مدیریت بحران و اکوتوریسم می‌گوید: حوادثی مشابه آنچه در جنگل جهان نمای گلستان رخ داد، نشانه‌هایی از بد ریتمی و آریتمی در حوزه مدیریت منابع است و با وقف منابع عام به نفع خاص، این مشکلات حل نمی‌شود.
 

به گزارش ایران خبر، علی شادلو، نظام برخورد با این مسائل را پنجره واحدی می‌داند که به یک نظام آمایشی و مدیریتی نیاز دارد. او می‌گوید: ما از این نگاه آمایشی، بستر قانونی و همراهی سازمان‌های متولی تهی هستیم، این یعنی گم شدن یک مسافر در جنگل جهان‌نما، اولین حادثه نبوده و آخرین هم نخواهد بود.

او تاکید زیادی روی «برنامه‌ریزی مدیریت مقاصد» دارد و آن را راه حل محدود شدن حوادث طبیعی می‌داند و اظهار می‌کند: اگر صد درصد پروژه‌های گردشگری که در روستاها و مناطق طبیعی ایران اجرا شده است را در کفه «ترازوی گردشگری پایدار» بگذاریم، فکر نمی‌کنم حتی به نسبت بیست به هشتاد برسیم؛ یعنی برای ۲۰ درصد پروژه‌ها نمی‌توان لفظ «گردشگری پایدار» به کار برد. معلوم است که ۸۰ درصد پروژه‌ها به بیراهه رفته است. این، حاصل مجموعه‌ای از عقب افتادگی‌های قانونی، اجرایی و مدیریتی، نبود خرد اجتماعی و فردی، درک نداشتن از حقوق مسافر، قاچاق و فعالیت غیرقانونی تور گردشگری، خرید و فروش مجوز تور، قراردادهای ناقص تور و بیمه، بی‌اطلاعی فعالان گردشگری از حقوق‌شان و نبود سامانه نظارتی روی تورپردازی است.

وی اضافه می‌کند: همه ما از اکوتوریسم، طبیعتگردی مسؤولانه و محیط زیست حرف می‌زنیم اما این‌ها بدست نمی‌آید مگر در یک بستر درست. علم امروزِ گردشگری دیگر سفر اکوتوریستی را به رسمیت نمی‌شناسد، اما روی مقصد اکوتوریستی تاکید دارد. فرض کنید در جنگل «جهان‌نما» بهره‌برداری وجود داشت که به مدت مشخصی و با شرایط معینی، عرصه به ایشان احاله مدیریت شده بود نه واگذاری و از او خواسته می‌شد طبق پروتکل و استاندارد برای مدیریت حوادث اقدام کند، محل کمپینگ و ریزورت‌ها را جانمایی کند، از محیط زیست محافظت کند، پسماند و پسآب را مدیریت کند و از انرژی طبیعی استفاده کند و علاوه بر همه این اقدامات اشتغال آفرینی هم داشته باشد و فرایند این سرمایه‌گذاری هم کامل رصد شود، در نهایت گردشگری که به این مقصدِ از پیش آماده و طراحی شده سفر می‌کرد، با بار دانش برمی‌گشت. به مقصدی نمی‌رفت که چون حمل و نقل استاندارد ندارد، همه پشت نیسان آبی سوار می‌شوند و نیسان‌ها باهم مسابقه می‌گذارند؛ آنچه در تورهای منطقه سوباتان و دیگر نقاط شاهد هستیم، مناطقی که قاعده‌ای در حمل و نقل و تاثیرات محلی از حیث اقتصادی و زیست محیطی ندارد.

این مدرس مدیریت بحران و اکوتوریسم ادامه می‌دهد: حوادثی که در طبیعت درحال وقوع است در بستر کِشت بحران حادث می‌شود، مثلا در حادثه «جهان نما» نمی‌دانیم چطوری یک نفر صبح بلند شده، کجا رفته و چه اتفاقی افتاده است. نه فقط حادثه جهان‌نما، تمام اتفاقاتی که در بستر طبیعت رخ می‌دهد، به منزله آن است که هیچ ساز و کار استانداردی نداریم. البته برای این که ایجاد شود دولت آیین‌نامه کمیته طبیعت‌گردی را ارائه کرد و خیلی هم برای آن زحمت کشیده شد اما حالا تحت شعاع مسائلی قرار گرفته است. در نتیجه الان شما نمی‌دانید در بالادست چه مسائلی بین سازمان های منابع طبیعی، گردشگری، محیط زیست و کشاورزی وجود دارد که عرصه های منابع عامِ در دست دولت، گرفتار سومدیریت و سورفتار می شود.

وی می‌گوید: طبیعت ایران را زباله برداشته و مقاصد چند ساله مثل مازندران از بحران زباله به کوه زباله و شیرابه رسیده اند و افزایش بیماری و ضررهای محلی در ازای ورود انبوه جمعیت برای گردشگری، این مناطق را گرفتار کرده است. حوادثی مثل سقوط و گم شدن هم نشانه هایی از بدریتمی و آریتمی در حوزه مدیریت منابع است که چون مقاصد گردشگری و اکوتوریستی استاندارد ندارند، بهره‌بردار ندارند و عرصه ای صاحب عام دارد، وقتی یک حادثه‌ای رخ می‌دهد نهایتا می‌گویند ما گفته بودیم نروند خودشان رفتند. مثل عرصه‌های آبی که تابلوی شنا ممنوع در حاشیه آن نصب شده، در عین حالی که بیشترین غریق را همین مناطق دارند. این راه برخورد با مساله نیست.

شادلو که این صحبت‌ها را در صفحه شخصی‌اش در فضای مجازی، در قالب ویدئو منتشر کرده است، ادامه می دهد: این وسط یک عده می‌گویند اگر مناطقی وقف شود این مسائل حل می‌شود. اینطور نیست. این که به چه کسی واگذار کنند، آیا آن شخص به لحاظ مدیریتی چه صلاحیتی دارد، یا با چه شرایط و اهدافی واگذار کنند، تعیین کننده است. ما یا هیچ عرصه‌ای را به هیچ کسی تحویل نمی‌دهیم و هزار و یک لکنت مدیریتی و قانونی داریم، یا اینکه یک باره خبردار می‌شویم یک یال از دماوند را وقف کرده‌اند. ما وقف منابع برای عام شنیده بودیم اما وقف میراث برای خاص نشنیده بودیم؛ لذا ما تهی از قانون مدیریت مقاصد و سرشار از تضادهای دستگاه‌های متولی هستیم که توفیق در اکوتوریسم را محدود و محدودتر می کند. دنیای امروز، دوره ایجاد مقاصد استاندارد و سرمایه گذاران دارای اهلیت است که جلوی این اشکالات را می‌توانند بگیرند.

منبع : خبرگزاری ايسنا