کد مطلب: 159305
 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۰
یک‌سال از روزی که نخستین خبر در مورد فوت دو بیمار مبتلا به ویروس عجیب، گزارش شد،گذشت.
 
به گزارش ایران خبر، یک‌سال از روزی که نخستین خبر در مورد فوت دو بیمار مبتلا به ویروس عجیب، گزارش شد، می‌گذرد؛ یک سال ترس و دلهره و وحشت. اسفند سال گذشته زمانی که موارد معدودی از ابتلا به ویروس کرونا، ثبت می‌شد، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد تا سال بعدش نزدیک به 60هزار نفر قربانی ویروس شوند و چندین میلیون‌ نفر با بیماری بجنگند.
یک‌سال از روزی که نخستین خبر در مورد فوت دو بیمار مبتلا به ویروس عجیب، گزارش شد، می‌گذرد؛ یک سال ترس و دلهره و وحشت. اسفند سال گذشته زمانی که موارد معدودی از ابتلا به ویروس کرونا، ثبت می‌شد، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد تا سال بعدش نزدیک به 60هزار نفر قربانی ویروس شوند و چندین میلیون‌ نفر با بیماری بجنگند.
در یک سال گذشته خانواده‌های زیادی رخت عزا به تن کردند، خیلی‌‌ها ناتوان شدند و ویروس، آواری شد و بر زندگی‌ها نشست.

ضعف‌های مدیریتی؛ یک‌ سال پس از اعلام رسمی شیوع کرونا
مصطفی معین، رئیس شورای‌عالی سازمان نظام پزشکی:
* در ارتباط با مدیریت کرونا باید گفت با اینکه پاندمی کرونا پدیده‌ای قابل پیش‌بینی از نظر دانشمندان بود اما حکومت‌ها به این باور نرسیده بودند که چنین اتفاقی‌ می‌افتد و به همین دلیل دچار غافلگیری شدند. البته این اتفاق هم تنها در ایران رخ نداد. مسئله اینجاست که در ارتباط با این همه‌گیری ویروسی، این کرونا نبود که پیروز شد، بلکه ضعف‌های ساختاری نظام سلامت و زیرساخت‌های مدیریت بحران، نتوانست پاسخگوی آن باشد. در ایران یک نظام سلامت مبتنی بر شبکه‌های بهداشتی و نظام ارجاع موارد بیماری وجود دارد. قاعدتا این شبکه به‌طور فعال می‌توانست موارد اولیه ابتلا را تشخیص دهد و با انجام مراقبت‌های اولیه در قرنطینه قرار دادن موارد مبتلا یا مشکوک و ارجاع موارد شدید، شیوع کرونا را کنترل کند اما این اتفاق نیفتاد.

* در پاسخ به چه انتقاداتی به مدیریت کرونا در ایران می توان وارد کرد؟): یکی نبود شفافیت است که نشانگر ضعف مدیریت و اخلاق حرفه‌ای است. آنطور که مطالعات نشان می‌دهد، کرونا از دی‌ سال گذشته وارد کشور شده بود اما اعلام رسمی آن از اسفند بود. ما نمی‌گوییم که حتما ماجرا را کتمان کرده‌اند، اما تشخیص ندادن به‌موقع آلودگی ویروس کووید-۱۹ کشور را با موجی فراگیر از این بیماری مواجه کرد.

* مشکل اختلال در سلامت روان موضوعی فراگیرتر از ایران است. بار این اختلالات در میان بیماری‌های مزمن غیرواگیر، رتبه اول یا دوم را در جهان دارد. در ایران هم همینطور است. در سطح ملی بالای 20درصد جمعیت کشور، دچار یکی از اختلالات روان هستند. حتی در تهران این میزان به بالای 30درصد هم می‌رسد. در چنین شرایطی، زمانی که پاندمی اتفاق می‌افتد اختلالات سلامت روان هم دوچندان می‌شود و افراد آسیب‌پذیرتر شده و با شیوع یک ویروس، دچار مشکلات و تلفات بیشتری هم می‌شوند. ضرورت دارد این افراد به‌طور جدی مورد مراقبت قرار گیرند.

* باید حاکمیت و در رأس آن دولت به این نتیجه برسد که ضعف‌های ساختاری‌اش جز با کمک گرفتن از ظرفیت‌های جامعه جبران نمی‌شود. نوع نگاه باید تغییر کند، نگاهی جمع‌گرا و خردگرا نیاز داریم و با حسن‌ظن برخورد کنیم. تشکل‌های مردمی، نهادهای واسط فرهنگی میان مردم و نخبگان و دولت هستند که می‌توانند برای دامن زدن به این گفتمان اجتماعی خیلی کمک کنند، ترمیم این شکاف‌های عمیق اجتماعی که تهدید‌های آن در ارتباط با وحدت و امنیت ملی ما از گسل‌های زلزله هم خطرناک‌تر است و رفع آنها به این گفتمان نیاز دارد. این نشان‌‌دهنده ضعف سرمایه اجتماعی و سوء‌ظن و بی‌اعتمادی به همراه آن است. سطح سواد سلامت در جامعه ما در حد نازلی است که زمینه‌ساز خیلی از آسیب‌هاست. دولت درگیر تحریم و کسری بودجه و مشکلات سیاسی و مخالفان است، بعید است بتواند بیش از این کاری جدی در زمینه ارتقای شاخص‌های سلامت روان و جلب اعتماد مردم انجام دهد، مگر اینکه به سمت جامعه و نهادهای مدنی نگاه کند.

* در زمینه بی‌توجهی به خواسته مردم می‌توان به ماجرای واکسن اشاره کرد که ماه‌ها از سوی مردم مطالبه‌گری می‌شد اما حالا بخشی از مردم به واکسن وارد شده هم اعتماد ندارند. درحالی‌که مطالعات نشان می‌دهد واکسن مورد تأییدی است. اما اعتماد به اقدامات انجام شده، کمرنگ شده است.
* (تحریم‌ها در این زمینه چقدر مؤثر بوده است؟): تحریم‌ها هم نقش داشته‌اند و منجر شدند تا قشر متوسط یا ضعیف تنزل بیشتری از نظر دهک‌های درآمدی پیدا کنند. خط فقر بالا بیاید و ‌بهره‌وری جامعه در بحران کرونا کاهش یابد. اما در مورد کیت‌های آزمایشگاهی تشخیص کرونا و به‌ویژه واکسن، تحریم مطرح نبوده است. اگر هم مطرح بود، ما که راه‌های شکستن تحریم در ارتباط با کالاهای اساسی را خوب بلدیم.

* (به مدیریت کرونا در ایران چه نمره‌ای می‌دهید؟):  به‌عنوان یک معلم دانشگاه و یک پزشک، به عملکرد مردم و دولت، جداگانه نمره می‌دهم. در دو‌سه‌ ماه اول شیوع، نمره مسئولان از 20، زیر 10 است. حتی در ابتدای شیوع، نمره صفر و نهایت یک است. بعد از آن به 5و 6 می‌رسد. اما در مجموع اقدامات مسئولان در یک سال گذشته قابل‌قبول بوده است و به‌طور ناپلئونی نمره قبولی می‌گیرند. یعنی روی 10و 11 از 20نمره. اگر بخواهم به مردم نمره بدهم، بالای 15می‌دهم. مردم مقصر نبوده‌اند، حداکثر شاید قصور داشته‌اند. مردم آسیب‌پذیرند. اگر دولت عملکرد بهتری داشت شاید نمره مردم به 20 هم می‌رسید. نباید توپ را در زمین مردم بیندازیم تا از خود سلب مسئولیت کنیم.

یک شب در اورژانس، 14بیمار جان دادند
کارکنان اورژانس بیمارستان کامکار قم از شرایط بستری و مرگ نخستین بیماران کرونایی کشور می‌گویند:
* بیماران با نشانه آنفلوآنزا به سرعت افت اکسیژن پیدا می‌کردند، بدحال می‌شدند و فوت می‌کردند:«مشکوک به کرونا شده بودیم، هر لحظه ممکن بود در ایران هم مواردی پیدا شود، در نهایت هم هفته آخر بهمن، نخستین بیماران شناسایی شدند. یکی از آنها برادر پزشک رادیولوژی بیمارستان بود که جانش را از دست داد و از همان لحظه خبرها شروع شد». از 20بیمار مبتلا به علائم آنفلوآنزای شدید، تست گرفته شد، آزمایش‌ها به آزمایشگاه مرجع وزارت بهداشت در تهران فرستاده شد و وقتی بازگشت، نتیجه هولناک بود. از 20نفر، 10نفر مبتلا شده بودند.

* قبل از آن خبرها و تصاویر هولناکی از ووهان چین منتشر شده بود، آنها نگران تکرار همان وقایع در ایران بودند. ویروس کرونا را می‌شناختند اما تصورشان این بود که بیماران مبتلا به آنفلوآنزا شده‌اند نه کرونا. قاسمی، سرپرستار اورژانس کامکار می‌گوید هر روز به تعداد بیماران افزوده می‌شد. 24تخت اورژانس پر شده بود و 6تخت دیگر هم اضافه کردند. نتیجه آزمایش‌ها، آب پاکی را روی دست همه ریخت:«پزشکان و پرستاران، ترسیده بودند. بیماران با ریه‌های سفید، مراجعه می‌کردند و به سرعت از دست می‌رفتند، اورژانس پر شده بود. 10نفر در نوبت‌ آی‌سی‌یو بودند. هر کس که ونتیله می‌شد جان می‌داد». قاسمی خاطرش است که یک شب، نزدیک به 14بیمار جانشان را از دست دادند و همه را شوکه کردند.

* کادر درمان، روزهای اول لباس‌های حفاظتی نداشتند. ماسک‌ها به اندازه کافی نبود و همین هم شد تا یک به یک، پرستاران و پزشکان، مبتلا شدند. قاسمی اول فروردین، تسلیم شد و به خانه رفت. 2هفته قرنطینه شد و حالا می‌گوید عوارض بیماری هنوز در بدنش نشسته. دو برادرش را هم در همین اورژانس بستری کردند و او هر روز با تعداد زیادی از بیمارانی مواجه بود که حالشان وخیم‌تر می‌شد. بیمارستان بالای 210تخت بستری داشت. بخش‌های سی‌سی‌یو تبدیل به‌ آی‌سی‌یو شدند.
* بخش جراحی و قلب تعطیل شد و جای آن را بیماران کرونایی گرفت. پرسنل اورژانس یک هفته در بیمارستان ماندند، هیچ‌کس به خانه نمی‌رفت. همه می‌دانستند مرگ در انتظارشان نشسته، این را از جنازه‌هایی که از اورژانس و‌ آی‌سی‌یو خارج می‌شد، فهمیده بودند. هر کس بیماری زمینه‌ای داشت، حالش وخیم می‌شد، آسمی‌ها و دیابتی‌ها نمی‌ماندند و تاب بیماری را نمی‌آوردند. قاسمی می‌گوید نسبت فوتی‌های کرونا به جمعیت قم بالا بود.

* نخستین جایی که به‌طور رسمی وجود بیمار کرونایی را اعلام کرد، استان قم بود. به همین دلیل هم این استان را به‌عنوان کانون کرونا در کشور می‌شناسند. بیگدلی، متخصص اورژانس می‌گوید: «همه‌گیری اتفاق افتاده بود، کنترل آن مهم بود. خیلی‌ از بیماران می‌گفتند اخیرا در دورهمی یا مهمانی بوده‌اند. تنها یک مورد طلبه‌ای بود که با یک طلبه چینی در ارتباط بود. طلبه چینی به کشورش بازگشته بود. آنجا تست داده بود و مثبت شده بود. با هم اتاقی‌اش تماس گرفته و به او ابتلایش را اعلام کرده بود». بیگدلی می‌گوید به سختی می‌توان منبع دقیق انتشار ویروس را پیدا کرد، مردم مشغول زندگی عادی‌شان بودند که گرفتار این ویروس شدند.

تهران کرونا را تاب آورد
الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در سالروز شیوع کرونا:
* نه‌تنها مدیریت شهری تهران، بلکه شهرداری‌های کلانشهرها در این بخش بسیار موفق عمل کرده‌اند. شهرداری تهران در شرایط سخت ناشی از مشکلات اقتصادی، کرونا و حتی تحریم، یک لحظه اقدامات مربوط به نگهداشت شهر را متوقف نکرده است. شهرداری تهران در 3بخش اقدامات ارزشمندی داشته است.
* بخش اول مربوط به نگهداشت شهری است که خدمات شهری متوقف نشد و نیروها تلاش کردند مانند همیشه پرتوان و باکیفیت کارهای مربوط به شست‌وشو، رفت‌و‌روب و جمع‌آوری پسماندها را انجام دهند، موضوع دوم نگهداشت اجتماعی شهر است که پس از شیوع کرونا نه‌تنها خدمات اجتماعی متوقف نشده، بلکه مراکز گرمخانه شبانه‌روزی شده‌اند و مراکز بهاران هم فعال بوده‌اند و مورد آخر هم مسئله درگذشتگان و گورستان شهر بوده است. تمام متوفیان ناشی از کرونا با رعایت مسائل شرعی و اسلامی کفن و دفن شده‌اند؛ بنابراین مدیریت شهری در شرایط بحرانی کرونا بسیار درست و خوب عمل کرده و کارنامه قابل‌قبولی دارد.

* سلامت روانی را الزاماً با شادی گره نمی‌زنم؛ چرا‌که بخشی از سلامت روان مربوط می‌شود به درست و خوب مدیریت کردن بحرانی که درگیر آن شده‌ایم؛ به‌نحوی که بتوانیم شرایط نامعمول را بپذیریم و به زندگی ساده و سازنده خود ادامه دهیم. با شیوع کرونا تلاش کردیم از موضوع سلامت روان غفلت نشود و تفاهمنامه‌ای با سازمان نظام روانشناسی و مشاور کشور و شهرداری تهران منعقد شده است؛ هرچند به اجرای مفاد تفاهمنامه نقد دارم و نیاز به سرعت و اقدامات سازنده‌تری در این موضوع هست. درحقیقت با شیوع کرونا توجه به سلامت روانی مردم را در فعالیت‌های شهرداری قرار دادیم؛ چون باور داریم شهر برای شهروندان اداره می‌شود و نمی‌توان از سلامت اجتماعی صحبت کرد و به سلامت روانی شهروندان نپرداخت.

* مورد دیگری که در این بخش مدیریت شهری به آن توجه کرده است، طراحی سازوکارها به‌گونه‌ای است که فشار روانی مردم مضاعف نشود؛ به این معنا که اگر روند شهرسازی درست و اصولی پیش برود به سلامت روانی مردم کمک می‌کند. به هر حال تمام مسائل شهروندان از تولد تا مرگ به شهرداری مربوط می‌شود و توقع و انتظار شهروندان از مدیریت شهری در تمام حوزه‌ها و بخش‌ها و حتی در مواردی که ربطی به شهرداری ندارد، نشان‌دهنده حس نزدیکی به این نهاد است.

ویروس بی اعتمادی به رسانه
قبل از اینکه کرونا به ایران بیاید، حوادث آبان‌ و سقوط هواپیما جامعه را در شرایط خاص قرار داده بود.
منصور ساعی، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معتقد است:
* که جامعه از قبل کرونا دچار بی‌اعتمادی اجتماعی شده بود؛ «وقتی اعلام شد کرونا به ایران آمد، رسانه‌ها در شوک بودند و برنامه و استراتژی خاصی برای مواجهه با این ویروس نداشتند؛ اینکه چگونه اخبار را پوشش بدهند و جامعه را با این ویروس آشنا کنند. از طرف دیگر به‌خاطر حوادث آبان و سقوط هواپیما،رسانه‌های رسمی ما در اوج بی‌اعتمادی اجتماعی قرار داشتند. در این شرایط رسانه‌ها رویداد محور عمل کردند». منظور ساعی از رویداد محور این است که «مسئولیت اجتماعی رسانه‌ها یعنی اینکه فراتر از دولت و نهادهای رسمی بیندیشیم ولی این نقش از رسانه‌ها را ما ندیدیم.

* آنها کمتر به آموزش و تاب‌آوری جامعه کمک کردند، رویکردشان بیشتر هشداری و خبری بود. تا 2سال آینده شاید ما با این پدیده زندگی کنیم، مهارت‌های زیست برای خانواده‌ها و کسب‌وکارها باید آموزش داده شود. رسانه میانجی است اما می‌تواند با معرفی تجربه‌های جهانی جامعه را از سردرگمی دربیارود. رسانه‌های ما نه بر زندگی مردم و نه در تصمیمات سیاستگذاران خیلی تأثیرگذار نبودند».

* این احتمال وجود دارد کرونا تا سال 1402ماندگار باشد. از نظر ساعی رسانه‌ها برای ادامه این روند هم برنامه‌ای ندارند. او پیشنهاد می‌کند که سردبیران رسانه‌ها می‌توانند همکاری کنند و سیاست مشخصی را در پیش بگیرند و انتشار بیش از حد اطلاعات را به ضرر جامعه می‌داند؛«اخبار ضدو نقیض و تکثر اخبار جامعه را سردرگم کرده است». این سردرگمی فقط به‌خاطر عملکرد رسانه‌ها نیست، خود دولت که از طریق چند سخنگو اخبار را به اطلاع مردم می‌رساند در این سردرگمی سهیم است.

* نه تنها در بحران‌هایی مثل زلزله، سیل و کرونا که تکلیف رسانه‌ها در بحران‌هایی که پیوسته درگیر آن هستیم، مثل فقر، فحشا و... مشخص نیست. رسانه در برخورد با این بحران‌ها هم نمی‌داند چه کار باید کند. کشور ما در حال توسعه است. نخستین کاری که رسانه باید انجام بدهد، این است که در خدمت توسعه باشد.
منبع : روزنامه همشهری