کد مطلب: 153536
 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۳۴
مهر ماه امسال و بازگشایی مدارس به عجیب ترین شکل خود ممکن در آمد. در شرایطی که هم مسئولین، هم خانواده ها و هم دانش آموزان در یک بلاتکلیفی و سرگیجه اساسی هستند.
 
تاریخی ترین و عجیب ترین بازگشایی مدارس مهرماه امسال رقم زده شد
مهر ماه امسال و بازگشایی مدارس به عجیب ترین شکل خود ممکن در آمد. در شرایطی که هم مسئولین، هم خانواده ها و هم دانش آموزان در یک بلاتکلیفی و سرگیجه اساسی هستند.
در شگفتیم مسئولین با وجود آگاهی از شرایط بحرانی و وضعیت قرمز برخی مناطق با چه منطق و دلیلی بازگشایی حضوری مدارس را اعلام کردند. چه طور ممکن است مدیر یا ناظم مدرسه بتواند دانش آموز اول یا دوم دبستان را کاملا تحت نظارت خود در بیاورد؟ چگونه می توان برای تک تک عزیزان و دلبندان خانواده ها مسئول بهداشت داشت؟ نظارت کامل بر سلامت دانش آموزان کل کشور کاری بسیار دشوار و می توان گفت غیرممکن است. چون وقتی فرزندی در منزل است گاهی پدر و مادر از شیطنت های بچه عاجز می شوند و نمی توانند مبصری کنند و فرزند خود را در گوشه ی بنشانند تا شیطونی بچگانه نداشته باشد. پس چرا برخی مسئولین توقع دارند ناظران در مدارس می توانند سلامت دلبندان خانواده ها را تضمین کنند؟ در واقع می توان گفت هیچ تضمینی وجود ندارد بلکه امانت خانواده ها در معرض بیماری و گرفتار شدن به این ویروس منحوس قرار دارند.
مسئولین باید به نکته بسیار مهم توجه داشته باشند همه مدارس ایران امکانات مداراس غیرانتفاعی پایتخت را ندارد. مگر می شود امکانات رفاهی که در مدرسه ی در منطقه یک تهران است با مدرسه ی در جنوب کشور مقایسه کرد که البته اگر بتوان گفت مدرسه! چون همان طور که همه ما می دانیم برخی دانش آموزان مناطق محروم در کپر درس می خوانند. چطور ممکن است در آن مناطق وسایل بهداشتی و مواد ضدعفونی کننده به وفور در اختیار ناظران مدارس باشد تا آنها بتوانند به دانش آموزان رسیدگی کنند.
جان در برابر چه چیزی باید باشد؟ آیا جان فرزند یا فرزندان خانواده ها باید در طبَق باشد برای یادگیری علم و دانشی که شاید حالا حالا گره ی از مشکلات شان باز نکند! این با کدامین عقل و منطق سازگار است که جان فرزند در خطر باشد خانواده در استرس باشد تا علم آموزی فراموش نشود؟! بعید به نظر می آید خانواده ی رضایت داشته باشد فرزندش با خطر و استرس به علم آموزی مشغول شود!
نکته مهمی که می توان به آن اشاره کرد این است که مگر غیر این است که ما در عصر ارتباطات و تکنولوژی زندگی می کنیم. پس چرا از آن دور هستیم و فرار می کنیم. چرا آموزش آنلاین در جامعه علمی و فرهنگی ما درجا می زند؟ چرا صاحبان علم و دانش و فرهنگ مُهر سکوت بر لب زدند و سخنی نمی گویند؟ چرا فقط جامعه پزشکی سخنگوی مردم باشد؟ یعنی جان مردم فقط و فقط برای کادر درمان و جامعه پزشکی مهم است؟ آنها فقط باید سینه سپر کنند سخن بگویند و با مسئولین نامه نگاری داشته باشند که جان مردم و هم اکنون فرزندان این مرز و بوم در خطر است؟
جای بسی گله و تاسف است که مردم ما در جایی که باید از یکدیگر حمایت کنند و حامی هم باشند در شبکه های اجتماعی پرسه می زنند و شروع به ساخت کلیپ های مزخرف و جوک های مزخرف تر از آن می کنند. چرا همه مسائل برای مردم در حد جوک و خنده است حتی جان عزیزان شان. چرا برای هر موضوعی فقط منتظر جوک ساختن آن و به تمسخر گرفتن هستند؟ تا کی باید شاهد این حجم از بی شعوری و بی فرهنگی عمومی باشیم. به مردمی تبدیل شدیم که فقط ادعا داریم آن هم در حرف زدن نه عمل!
 
واکنش و گزارش کاربران در فضای مجازی از اتفاقات امروز