کارداشیان «قابلیت محض» ؛

کیم کارداشیان: محبوب‌ترین منفور جهان

مجله ترجمان , 18 بهمن 1399 ساعت 14:03

کیم کارداشیان هیچ هنر خاصی ندارد، نه خواننده است، نه بازیگر، نه ورزشکار. او فقط «هست».


به گزارش ایران خبر، کیم کارداشیان هیچ هنر خاصی ندارد، نه خواننده است، نه بازیگر، نه ورزشکار. او فقط «هست». یک روزنامه‌نگار درباره‌اش نوشته است کارداشیان «قابلیت محض» است. وضعیتی که آدم‌ها فکر می‌کنند اگر به آن‌جا برسند، از آن به بعد هر چه بخواهند برایشان مهیاست. چهره‌ای فراانسانی و بدنی که بیشتر نوعی نظریۀ انتزاعی به نظر می‌رسد تا جسمی فناپذیر. او نسخۀ جدیدی از انسان است. کسی که حتی در نزدیک‌ترین قلمروی انسانی به خودش، یعنی دنیای مُد، همچنان بیگانه‌ای عجیب و غریب است.
 
مردم کار‌های کارداشیان‌ها را دستمایۀ طنز می‌کنند. ویرد ال یانکوویچ یک واحد زمانی به نام «کارداش» ساخته که معادل ۷۲ روز است؛ یعنی همان مدت زمان میان ازدواج و طلاق کارداشیان از کریس هامفریز. ایتان زاکرمن، استاد دانشگاه ام. آی. تی، اصطلاح «کارداشیان» را به‌عنوان واحدی برای سنجش شهرتِ ناروا وضع کرده است: یک «کارداشیان» معادل توجه رسانه‌های جهانی به کیم کارداشیان در طول یک روز است که براساس جستجو‌های گوگل اندازه‌گیری می‌شود.جان هام و دنیل کریگ هم اخیراً خانوادۀ کارداشیان را «احمق‌های ملعون» نامیده‌اند.
 
 
فریبندگیِ بدونِ اصالتِ پدیده‌ای همچون کارداشیان، دلیل نفرت از او را روشن می‌کند. نخست اینکه، خانوادۀ او نوعی شهرتِ حاشیه‌ای برای خود دست و پا کرده است و بیش از یک‌بار در رسوایی شخصیت‌های معروفی، که بهترین دوستان‌شان بوده‌اند، سهیم شده است. ابتدا سروکلۀ پدرشان، رابرت، پیدا شد که درخلال دادگاه او. جی. همیشه کنار او می‌نشست (دوستانی قدیمی بودند و رابرت یکی از اعضای تیم دفاع او بود) بعد کیم آمد؛ در زیر لوای پاریس هیلتون در فرش قرمزی در اوایل قرن. سپس در حرکتی مشکوک به سمت مرکز توجهات، فیلمی از رابطۀ جنسی کیم هم به بیرون نشت کرد؛ فیلمی که او در بخش عمدۀ آن در حال آدامس جویدن بود. برنامۀ واقع‌نمای شبکه «ای!» کل تخم و ترکۀ کارداشیان را به مردم معرفی کرد.
 
در این برنامه بروس جنر، قهرمان سابق المپیک و پدرخواندۀ کیم نیز حضور داشت و با هلیکوپتر‌های کنترلی‌اش بازی می‌کرد، این درحالی بود که یک‌بار، همسر او مقابل دوربین خودش را خیس کرد، و بعد به تبلیغ پوشک مخصوص بی‌اختیاری ادرار پرداخت.
 
به‌نظر می‌رسید خانواده مطلقاً سر سازگاری با آن خط و مرز‌هایی را ندارند که به بقیۀ ما احساس نظم را در جهان می‌بخشد. دیدن اینکه کارداشیان‌ها مرز‌های میان خود و دیگری، خصوصی و عمومی، جسم و جان، کار و تفریح، واقعی و قلابی را سرخوشانه زیرپا می‌گذارند و از این رهگذر به موفقیت می‌رسند، تصورات‌مان را درمورد اینکه چه چیزی درست است، به چالش می‌کشد. 
 

 
اینکه با مردانی قرار می‌گذاشته که اسم‌شان با ک شروع می‌شود (کریس، و حالا هم کانیه وست) اتفاقی است، یا دارد از الگوی مادرش، کریس جنر، پیروی می‌کند که به نظر می‌رسد اسم دخترهایش را نه از کتاب اسم‌های کودکان، بلکه از یک راهنمای برندینگ انتخاب کرده باشد؛ کیم، کلویی، کندال، کِیلی. (اصلا چه اهمیتی دارد؟ کلویی در پنج سال گذشته به یکی از پر طرفدارترین اسامی کودکان تبدیل شده است.) یک حسی می‌گوید همه چیز برای فروش است و هیچ چیز نباید از قلم بیافتد.
 
شغل کیم، به طور اخص، این است که خودش باشد (یا آن نسخه‌ای از خودش باشد که مردم می‌خواهند) و بدین منظور بی وقفه کار می‌کند. او تصمیم‌گیری روزانه دربارۀ برق‌لب‌اش را به هوش گروهی تفویض می‌کند، و برای انتخاب نخستین موسیقی رقص در مراسم عروسی‌اش از «نازنازی‌های وفادارش» نظر می‌گیرد. کیم احتمالاً نخستین آواتار انسانی است که در یک بازیِ نقش‌آفرینی آنلاین، با کاربران فراوان، بازی می‌کند.
 
 
دقیقاً از همین روی است که او، با ۱۵.۷ میلیون دنبال کننده، نهمین انسان پرطرفدار در توییتر است. به همین دلیل است که اخیراً، به گفتۀ یکی از کارشناسان برندینگ، به طور مشترک با اسنوکی در رأسِ شاخصِ وفاداری به سلبریتی قرار گرفته است، و این نیز که او گران‌قیمت‌ترین هنرپیشۀ تلویزیونی در سال گذشته بود، دلیل دیگری ندارد. آنچه به نظر برخی مادی‌گرایی احمقانه می‌آید، در نزد عده‌ای دیگر رؤیای امریکایی است. چیزی که بعضی پُرگویی دربارۀ زندگی شخصی دیگران می‌دانند، برای عده‌ای دیگر شنیدنی است. هر طور در مورد کارداشیان‌ها، و برنامه‌های گوناگون تلویزیونی‌شان فکر کنید، محال است ببینیدشان -دعوا می‌کنند، جیغ و داد به راه می‌اندازد و دروغ می‌گویند، اما در عین حال از یکدیگر حمایت می‌کنند، با هم ارتباط دارند و عشق می‌ورزند- و این فکر به ذهن‌تان خطور نکند که این شیوۀ عجیب و غریب زندگی، نوعی الگوی سودمند برای همبستگی خانوادگی است.
 
 
کیم در جهان مُد جایی برای خود باز کرده است. او علاقۀ حرفه‌اش به مد را با طراحی گنجۀ لباس آغاز کرد. کیم و خواهرانش مالک فروشگاه‌های زنجیره‌ای لباس با نام دش، و یک «فروشگاه سبک زندگی» به نام کارداشیان کِی‌اوس در لاس وگاس هستند. می‌گوید: «من عاشق طراحی‌ام. هر روز صبح با خواهرهایم دربارۀ طراحی‌های مختلف صحبت می‌کنم».
 
رابطه کانیه هم با مُدِ حرفه‌ای تهی از پیچیدگی نیست. او هم خط تولید لباس دارد و آرزوی پذیرفته‌شدن از سوی سرشناس‌های نمایش‌های مد را در دل می‌پروراند. او، برخلاف سلبریتی‌هایی که از دور دستی بر آتشِ مد دارند، طی سال‌های گذشته آنقدر در نمایش‌های مد شرکت کرده که بعید نیست با یک سردبیر مُد اشتباهش بگیرند. آنا وینتور، کرین رویتفلد و اولیویر تی‌اسکینز را به اولین نمایش مُد خودش، در افتتاحیۀ مجموعۀ زنانه‌اش در پاریس در پاییز گذشته، کشاند. کامیه، عنوانی که روزنامه‌های زرد بر آن دو نهاده‌اند، می‌توانست تبدیل به یک زوج قدرتمند در عالم مد شد. با این حال کانیه، با وجود همۀ آن انتقادات، هنوز هم نسبت به کیم، اشتیاق بیشتری در محافظانِ دنیای مد بر می‌انگیخت.
 
 
نفوذ بی‌حدوحصر کارداشیان‌ها دقیقاً در نقطۀ مقابل جهان مد است؛ جهانی با حصار‌های محافظ و تمایز‌های سفت‌وسخت. کیم کارداشیان –کامجویی با بدنی خوش‌تراش و سرینی بزرگ، عیاش و سرمایه‌داری تمام‌عیار- توهین به تمامی مقدسات مد است. نمی‌توان برای مدلی که ظاهرش را به یک امپراتوری تجاری بدل کرده است، عنوانی جز – کارآفرینِ- تحسین برانگیز به کار برد، با این حال این جهان، جهان مدل‌هایی همچون کیم نیست.
 
مُد حلقۀ اتصال این زوج بوده است. کیم می‌گوید: «اگر من یا او یک جلسه طراحی لباس داشته باشیم، وقتی برگردیم در مورد جلسه با هم صحبت می‌کنیم. این عالی است چراکه اگر با کسی صحبت کنی که حرفت را می‌فهمد، می‌توانی با او عمیق‌تر و عمیق‌تر شوی... این هم یک شباهت بامزه است که ما داریم. فکر می‌کنم تفاهم مهم است. وقتی به اواخر زندگی برسیم، و در هشتاد سالگی دونفری جایی نشسته باشیم، باید چیز‌های مشترکی باشند که درموردشان حرف بزنیم. فکر می‌کنم این موضوعی است که قبلاً به اندازۀ کیفیت شخصیت فرد بدان اهمیت نمی‌دادم.» 
 
 
او در بطن صنعت سرگرمی رشد کرد. پدرش وکیل بود و بیشتر در صنعت موسیقی فعالیت می‌کرد. بچه‌های کارداشیان به کنسرت‌های زیادی می‌رفتند، به پشت صحنه‌ها سر می‌زدند و همیشه در خانه‌شان آر اند بی پخش می‌شد. در نوجوانی چند سالی دوست دختر تی. جی. جکسون، پسر تیتو، بود. رابرت کارداشیان، بعد از دادگاه او. جی، سراغ یک فالگیر رفت؛ «او به فالگیری اعتقادی نداشت و بنابراین نمی‌خواست کسی بفهمد، اما فالگیر به او گفته بود نام خانوادگیِ تو، کارداشیان، در سرتاسر جهان معروف خواهد شد. پدر من هم می‌گفت قرار نیست چنین اتفاقی بیافتد؛ این زن دیوانه است».


کد مطلب: 158891

آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/news/158891/کیم-کارداشیان-محبوب-ترین-منفور-جهان

ایران خبر
  https://www.irankhabar.ir