علی رضایی دادستان شهرستان مشگینشهر در این باره گفت: این جنایت در پی یک اختلاف ملکی در روستای داشکسن، بخش لاهرود از توابع شهرستان مشگینشهر رخ داده و یک معدنکار به قتل رسیده که نتیجه نهایی بعد از بررسیهای پزشکی قانونی اعلام میشود. در حال حاضر چهار مظنون شناسایی و دستگیر و با تشکیل پرونده به مراجع قانونی معرفی شدهاند که طبق بررسیهای اولیه ظاهراً در این قضیه بعد از قتل اقدام به آتش زدن مقتول کردهاند.
دادستان شهرستان مشگینشهر تصریح کرد: تأمین امنیت و آرامش مردم اولویت مهم و خط قرمز دستگاه قضایی است و در این زمینه با مخلان نظم و امنیت عمومی و نیز متخلفانی که قانون را زیر پا میگذارند، بشدت برخورد قانونی خواهیم داشت.
گفتوگو با پسر مقتول
پس از این حادثه محمد پسر مقتول در گفتوگو با خبرنگار «ایران» در تشریح این جنایت گفت: ما از سالها پیش بر سر یک قطعه زمین دو هکتاری با کسانی که در حال حاضر در این پرونده دستگیر شدهاند، اختلاف داشتیم. به طور قانونی فقط مالکیت 10 درصد زمین مورد نظر مربوط به یکی از این افراد بود اما او مدعی بود که کل زمین متعلق به او است. به همین خاطر ما از طریق قانونی موضوع را پیگیری کردیم و دادگاه هم بر اساس اسناد و مدارک رأی را به نفع ما صادر کرد، اما مظنون اصلی این پرونده زیر بار رأی دادگاه نمیرفت و هر بار به شکلهای مختلف مانع کار معدن میشد و پدرم را تهدید به مرگ میکرد. حتی من بارها به آنها گفتم هر رأیی که دادگاه بدهد، تمکین میکنم اما حاضر نیستم پول زور بدهم. با این حال آنها نه توجهی به رأی دادگاه میکردند نه خواهش ما برای پایان دادن به اختلافات اثری داشت.
وی در ادامه افزود: اختلاف بین ما در این 3 ماه اخیر بیشتر شد، به طوری که گاهی مجبور بودیم کار معدن را تعطیل کنیم اما قاضی به ما میگفت که رأی به نفع شماست و به خاطر مشکلات کارخانههای تولید سیمان کارتان را متوقف نکنید.
ما هم بدون توجه به تهدیدهای این افراد به کارمان ادامه دادیم، تا اینکه پنجشنبه شب گذشته پدرم در حالی که با یکی از رانندگان بیل مکانیکی در معدن حضور داشت، 3 نفر ناگهان به پدرم و راننده بیل مکانیکی حمله کرده و آنها را با چوب کتک زدند و در حالی که پیکر نیمه جان پدرم روی زمین افتاده بود، او را آتش زدند. راننده بیل مکانیکی با دیدن این صحنه پتویی روی پدرم میاندازد و یک بار آتش را خاموش میکند اما آنها دوباره راننده را کتک میزنند و بار دیگر پدرم را آتش زده و میسوزانند و پس از آن هم دو دستگاه بیل مکانیکی و خودروی پدرم را نیز به آتش میکشند و بعد هم از محل متواری می شوند.
پسر مقتول در باره 4 نفر بازداشتی این پرونده نیز گفت: این افراد همه با هم فامیل هستند. پدرم از خیرین روستا بود و نیمی از درآمدش را برای کمک به مدرسه، شورای محله، لولهکشی آب و آبادانی روستا هزینه میکرد. وقتی از موضوع خبردار شدم، نمیخواستم خانوادهام متوجه شوند پدرم چگونه به قتل رسیده است و دلم نمیخواست تصویر آخری که از پدرم میبینند، تصویر سوخته او باشد. بنابراین به هیچ کس نگفتم تا او را دفن کردند و بعد هم که خبر در رسانهها منتشر شد، خانوادهام به عمق این جنایت پی بردند.