توافق هسته‌ای شانسی نبود

دیپلماسی عمومی ایران، کلاس درس رایگان برای منطقه

مجتبی برغندان
کد مطلب: 35094
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۵۷
توافق هسته‌ای ایران را از یک قدرت سنتی منطقه‌ای به یک قدرت بالغ و مدرن تبدیل کرده است. این موفقیت با استفاده هوشمندانه از رسانه‌های اجتماعی برای پیشبرد دیپلماسی عمومی به دست آمده است.
دیپلماسی عمومی ایران، کلاس درس رایگان برای منطقه
 
در مقاله ای با عنوان «Iran’s new social media-friendly approach» که بهار امسال در فصلنامه Turkish Policy چاپ کردم، گفتم که کابینه دولت ایران ضرورت احیاء ابزارهای قدرت نرم  را احساس کرده است و به منظور برقراری ارتباط با جامعه بین الملل از طریق سیاست های مبتنی بر اعتدال، تسامح و گفتگوی آزادانه، توجه ویژه ای به دیپلماسی دیجیتال و رسانه های اجتماعی می کند. در آن مقاله همچنین توضیح دادم که دولت جدید ایران چگونه توانسته است از رویکرد مبتنی بر رسانه های اجتماعی برای تأمین اهداف سیاست خارجی خود استفاده کند. بررسی ابتکارات به کار گرفته شده توسط بازیگران بین المللی در حوزه قدرت نرم و موانع احتمالی بر سر راه استفاده از این ابتکارات توسط ایران، یکی دیگر از مباحث مطرح شده در آن مقاله بود. در طول دو سه هفته گذشته، هزاران گزارش و تحلیل در رسانه های جهان منتشر شده اند که علی رغم انتقادی و مغرضانه بودن برخی از آنها، اکثریتشان نحوه بکارگیری دیپلماسی توسط ایران برای رسیدن به این توافق تاریخی را ستوده اند.
این گفتگوها هم برای ایران و هم برای آمریکا اولین در نوع خود و مخاطره آمیز بوده است، چرا که دو طرف پس از سی سال دشمنی، با حرکتی رو به جلو دنبال گشایش های دیپلماتیک احتمالی گشتند. در طی بیش از دو سال و نیم تلاش نفسگیر که همراه با شتاب زدگی، تفسیر نادرست، عقب نشینی و نقض ضرب الاجل بوده است، ایران و قدرت های جهانی گام های شجاعانه خود در ابتدای راه را تبدیل به توافقی هسته ای کردند که نه تنها ممکن است چشم انداز امنیتی خاورمیانه را تغییر دهد و موهبتی برای همه باشد، بلکه می تواند وضعیت اقتصادی نسل آینده ایران را هم بعد از توقفی سه دهه ای، به علت تحریم های هسته ای، بهبود بخشد.
در طول تاریخ، جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری اصلی در تحولات جهانی نشان داده است که توانایی استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی را دارد. اما ایران برای بیش از چهار دهه دچار مشکل «تهاجم فرهنگی» و همچنین تحریم های اقتصادی و سیاسی غرب بوده است.
در برابر ایران، ایالات متحده هم به ابزارهای قدرت نرم و هم به ابزارهای قدرت سخت متوسل شده است؛ به ویژه از زمان روی کار آمدن دولت جرج بوش که رویکرد «دو ساعته» را مقابل ایران اتخاذ کرد و تلاش نمود تا با اعمال فشار، به دو هدف دست پیدا کند: اولی، تغییر رفتار حکومت ایران و دومی، تغییر حکومت در ایران از طریق قدرت نرم و قدرت سخت. هدف از تلاش برای تغییر رفتار آن بود که برنامه هسته ای صلح آمیز ایران متوقف شود؛ برنامه ای که «غیرصلح آمیز» توصیف می شد. در این راستا، دولت آمریکا تلاش کرد از طریق فشار سیاسی و اقتصادی، حرکت این ساعت را کندتر بسازد یا آن را به عقب برگرداند (یعنی رفتار ایران را عوض کند). دولت جرج بوش در عین حال تلاش کرد که از طریق ابزارهای قدرت نرم، حرکت ساعت تغییر رژیم را سریعتر کند. بکارگیری ابزارهای قدرتمند رادیویی و تلویزیونی به هر دو زبان انگلیسی و فارسی برای راه اندازی تهاجم فرهنگی در همین راستا بود.
در نتیجه سیاست های مخرب کاخ سفید، تأثیر ابزارهای دیپلماتیک سنتی ایران کاهش یافت. به همین علت، ایران کم کم به این باور رسید که برای بردن جنگ در عرصه دیپلماسی، باید برنامه جامعی در راستای دیپلماسی عمومی به کار بگیرد که جذاب، آگاهی بخش، اقناع کننده و تأثیرگذار باشد. ضرورت بکارگیری دیپلماسی عمومی تقریباً به صورت امری اجتناب ناپذیر درآمد و به همین خاطر اهمیت دیپلماسی دیجیتال افزایش یافت. مقامات ایران فهمیدند که دیپلماسی سنتی بدون استفاده موثر از دیپلماسی عمومی مانند این است که در قرن بیست و یکم، ماشین بدون موتور برانیم.
در مقابل سوءتفاهم گسترده ای که در سطح جهان به وجود آمده بود، ایران در دوران جدید تلاش کرد که مسئله را از طریق ابزارهای دیپلماتیک جدید و بر اساس حضور حداکثری پیش ببرد. بکارگیری ادبیاتی جدید که بر رویکرد صبورانه و دوستانه در دیپلماسی تأکید داشت در همین راستا بود. هدف این مجموعه اقدامات آن بود که میان سیاست خارجی ایران و دیپلماسی عمومی این کشور، هماهنگی برقرار شود.
در طرف مقابل، از سال 2013 آمریکا نیز متوجه ضرورت تغییر بنیادی در رویکرد قهرآمیز و مبتنی بر تحریم در مقابل ایران، و گذار به سمت مذاکره و سیاست مبتنی بر قدرت نرم شده بود. همانطور که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در مصاحبه ای (که در وب سایت «هافینگتون پست» منتشر شده است) گفته بود: «ما کاری را بارها و بارها انجام داده ایم و هیچ تغییری حاصل نشده است؛ پس باید روش جدیدی را امتحان کنیم.» رئیس جمهور اوباما با رویکردی صبورانه و محتاطانه، «کار متفاوت» خود را با ایران و کوبا آغاز کرد؛ و جهان نتیجه دیپلماسی صلح آمیز با هر دو کشور را دید.
رسیدن به توافق هسته ای برای جمهوری اسلامی ایران مثل تاس انداختن شانسی نبوده است؛ این پیروزی از راه تلاش های دیپلماتیک منطقی و نفسگیر در عین توجه راهبردی به خط قرمزها و مسائل حقوقی و فنی و همراه با مدیریت منطقی و استفاده حداکثری از ظرفیت دیپلماتیک صورت گرفته است.
در حقیقت، در «نفسگیرترین، پرپیچ وخم ترین و کشدارترین» گفتگوی سیاسی، «دیپلماسی پایدار» ابزار جادویی مورد استفاده دکتر محمدجواد ظریف و تیم او بوده است. مدیریت دیپلماتیک ایران در نهایت برای این کشور موفقیت به ارمغان آورد. این موفقیت قطعاً عرصه داخلی و بین المللی کشور را در کلیت آن تغییر خواهد داد. شرایط و آینده رویکردهای مبتنی بر رسانه های اجتماعی به دیپلماسی، در عرصه بین الملل تأثیر خود را خواهد گذاشت.
علاوه بر دستاوردهای تاریخی و سیاسی کسب شده در این توافق، من اعتقاد دارم که ایران اکنون از یک قدرت منطقه ای سنتی به یک قدرت بالغ و مدرن تبدیل شده، و با سازوکارهای نظام بین الملل آشنا شده است. این دستاورد تاریخی همچنین برای مقامات ایرانی یادآور این نکته است که باید متوجه اهمیت حفظ قابلیت بکارگیری دیپلماسی در عرصه داخلی باشند و رویکردهای دیپلماتیک مبتنی بر رسانه های اجتماعی را تقویت کنند. این رویکرد صلح آمیز می تواند دوره آموزشی رایگانی برای دیگر کشورهای منطقه هم باشد.
کشوری که می خواهد تبدیل به یک قدرت مدرن جهانی یا منطقه ای بشود، باید به صورت اقناعی و با احترام برای سیاست های جهانی (پیروی از دیپلماسی و مخالفت با خشونت)، اهداف و ارزش های خود را روانه ذهن و قلب جامعه هدف کند. این رویکردی بود که توسط جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته شد و منجر به مدیریت یک توافق هسته ای تاریخی شد.
* مجتبی برغندان از کارکنان کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول است.
منبع: حریت/ مترجم: علی عطاران/دیپلماسی ایرانی