گفتنی است، زوجهایی که درخواست طلاق توافقی دارند وارد سایتی به نام «زمان» میشوند و برگههای مربوطه را پر میکنند، مرکز ارزیابی، وجوه مختلف مسأله را براساس اظهارات زوجین در یک جلسه بررسی میکند، اگر قرار باشد، مداخلات تخصصی انجام شود، به مراکز تخصصیتر ارجاع داده میشوند، هر فرد ۴ جلسه مداخلاتی را پیشرو دارد و از زمان پذیرش تا زمان حصول نتیجه حدود ۴۰ تا ۴۵ روز زمان میبرد و زوجها در این فرصت میتوانند به تصمیم نهایی برسند، در عین حال بعضی زوجها ممکن است بیست جلسه هم مشاوره بگیرند.
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس، با اشاره به اینکه بررسیها نشان میدهند، افرادی که هنگام بحرانها به مشاوره و روانشناس مراجعه کردهاند، در حد معناداری نسبت به سایرین، بر مشکلات فائق آمدهاند، به «ایران» میگوید: در تمام موارد از جمله آمارهای طلاق هم این قضیه صدق میکند، تا جایی که در یک پژوهش به صورت نمونه در نقاطی از شهر که مراکز مشاوره تأسیس شده، نسبت به سایر قسمتها میزان طلاق کمتری وجود داشته، واقعیت امر، این است که افراد وقتی با یک بحران شدید مواجه میشوند، ممکن است تصمیماتی بگیرند که بعداً نسبت به آن تصمیمها پشیمان شوند، یکی از این نمونهها، طلاق است، کاری که یک مشاور خانواده انجام میدهد، این است که زوجین را به آرامش دعوت میکند تا با سعه صدر و در زمان مناسب هر تصمیمی را که میخواهند، به سرانجام رسانند و با بررسی کامل و جامع تصمیم درست را اتخاذ کنند، از طرفی بعضاً برخی، هیجانی به عامل اختلاف خود نگاه کرده و تصمیم میگیرند و به جنبههای دیگر توجهی نمیکنند، در خصوص تصمیمات مهمی از جمله ازدواج و طلاق حتماً باید به مشاور یا روانشناس مراجعه کرد.
به گفته او، براساس آمارهای موجود و پژوهشهای انجام شده، متأسفانه میزان طلاق در سالهای آغازین زندگی مشترک، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، این اتفاق نسبت به ذهنیتی که همگان در خصوص محبت زیاد و عاشقی کردن در سالهای اول زندگی دارند، جای تعجب دارد. این در حالی است که شاید از اساس افراد، انتخاب اشتباهی کرده باشند، در این خصوص مشاوره پیش از ازدواج میتواند برای پیشگیری از طلاق در زمینه افرادی که نمیتوانند با هم زندگی کنند، بسیار مؤثر عمل کند. معمولاً زوجینی که 5 تا 10 سال از ازدواج آنها گذشته، بیشتر با هم کنار میآیند و سختگیریهای اولیه را پشت سر گذاشتهاند، البته در سال اول زندگی ممکن است، همچنان عدم احساس مسئولیت وجود داشته باشد که گذشت زمان در این زمینه کمک کننده است، مباحث اقتصادی و دخالت خانوادهها نیز از جمله مواردی هستند که اهمیت دارند، هرچند افت شدید اخلاقی هم میتواند بسیار خطرناک باشد.
ابراهیمی مقدم در ادامه توضیح میدهد: افزایش خستگی بر اثر کار کردن طولانی مدت زوجین در ساعات شبانهروز هم در بروز اختلافات بیتأثیر نیست. سطح ساختار فرهنگی، فکری، میزان توقعات، بیوفایی و خیانت را هم نمیتوان در این مقوله نادیده گرفت، در عین حال هرجایی را که نگاه میکنیم، چنانچه ردپای یک روانشناس وجود داشته باشد، میتواند در ارتباط با اینکه فرد توقعات نابجای خود را کنار بگذارد و یک زندگی درست را همراه با باورهای درست و اخلاق و انسانیت پیش ببرد، محتملتر باشد. این تقاضا را داریم که هر فردی همانند کشورهای پیشرفته یک مشاور را در زندگی همراه خود داشته باشد، اما اگر امکان این کار وجود نداشته باشد، باید افراد در مواقع بحرانی زندگی مانند تصمیم برای ازدواج یا طلاق، حتماً با یک مشاور یا روانشناس خبره و حرفهای مشورت کنند تا از به وجود آمدن مشکلات احتمالی جلوگیری شود.
خدمات مشاوره هم باید تحت پوشش بیمه باشند
دکتر سعید بهزادی فرد، روانشناس نیز با بیان این نکته که هرچقدر تنشها در زندگی زناشویی بیشتر باشند، خراش بیشتری بر روح افراد وارد میشود، به «ایران» توضیح میدهد: قطعاً در سال اول پس از ازدواج تأثیر مشاورهها بسیار بیشتر است، از آنجایی که در درازمدت افراد به یکدیگر شبیه میشوند، روابط ناسالم هم میتواند در درازمدت تأثیرات منفی زیادی بر افراد داشته و مشاورهها تأثیر کمرنگتری نسبت به سالهای آغازین زندگی مشترک داشته باشند.
به گفته او، توصیه میشود خدمات مشاورهای قبل و پس از ازدواج افزایش داشته باشد. این درحالی است که مبالغ مشاوره و جلسات روانشناسی تحت پوشش بیمه نیستند، از اینرو بسیاری از افراد باوجود میل باطنی به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند از چنین خدماتی استفاده کنند. خدمات مشاوره در سبد اقتصاد بسیاری از خانوادهها جایی ندارد، چهبسا با تحت پوشش رفتن بیمه خدمات مشاوره بتوانیم شاهد کاهش آمار طلاق باشیم، هرچند روند کاهشی طلاق توافقی در سال 1400 با بهرهمندی از این خدمات، به اثبات رسیده، پس از اساس، مشخص است که مشاوره چقدر میتواند در کاهش آمار طلاق در کشور مؤثر باشد.
بهزادیفرد در ادامه اضافه میکند: مشاوره شاید افراد را عوض نکند اما باعث میشود فرد آگاه شود و از احساس متفاوت بودن بیرون بیاید، در مشاوره فرد یاد میگیرد که مشکلات همسر او را خیلی از افراد دیگر هم دارند و متوجه میشود که با فاجعه روبهرو نیست. مشاوره افراد را از باورهای غلط خود خارج میکند، مثلاً فردی که فکر میکند با محبت کردن طرف مقابل به اصطلاح پررو میشود، مشاوره به او میفهماند که این تفکر غلط است، در واقع مشاوره باورهای ما را اصلاح میکند و به ما میآموزد، زندگی ما ایراد دارد اما در عین حال هم فاجعه نیست. نکته بعدی بهرهمندی از مشاور و روانشناس این است که ما با اختلالات خود آشنا شده و حتی ارزش بیشتری برای خود قائل و شادتر میشویم و در نهایت هم سبب بهبود استحکام خانواده میشود.
این روانشناس درباره عمده اختلافات زناشویی که منجر به طلاق میشود، میگوید: یک باور غلط سنتی وجود دارد که معتقد است وقتی زن استقلال مالی داشته باشد، احتمال طلاق افزایش پیدا میکند، ما نباید هیچوقت بخواهیم که یک زن از روی بدبختی و نداری در یک رابطه باقی بماند، اینکه استقلال مالی زنان سبب افزایش طلاق شده، یک اتهام بزرگ است، نباید جامعه به سمتی برود که زنان از نداری و نداشتن استقلال مالی در زندگی باقی بمانند، تنها باید بهخاطر عشق در رابطه باقی بمانیم. به اعتقاد من، عمده طلاقها ریشه در اختلالات شخصیتی دارد و با انجام مشاورههای بموقع میتوان تا اندازه زیادی در کاهش آمار طلاق مؤثر بود.
به نظر میرسد با توجه به اینکه تأثیر مشاورهها در طلاقهای توافقی به اثبات رسیده است، باید تمرکز بیشتری روی این مهم صورت بگیرد. در این میان زوجین نیز باید به سمت مشاوره بیشتر حتی در مواردی که تصور میکنند با عقل خود به توافق در طلاق رسیدهاند، بروند. در این میان شاید حوزه مغفول مانده پرداختن به اهمیت مشاوره و استفاده از خدمات روانشناسی در طول زندگی زناشویی و خصوصاً بروز مشکلات از سوی رسانهها خصوصاً رسانه ملی باشد.